سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حیف

حیف از آن صداقتی که بودونیست

آن همه نجابتی که بود و نیست

این شکوه سبز تو برای من

سایه حمایتی که بود و نیست

یک صدای خسته در گلوی نی

ناله شکایتی که بود و نیست

آن همه دو بیتی آن همه غزل

شرح بی نهایتی که بود و نیست

عشق اگر چه گاه جلوه می کند

عاشقی حکایتی که بود و نیست

دستهایت تکیه گاهم بود و نیست

عشق تو پشت و پناهم بود و نیست

حیف! آن وقتی که عاشق شد دلم

چیز سبزی در نگاهم بود و نیست

عشق این سرمایه بازار دل

آب این روی سیاهم بود و نیست

یاد آن ایام مشتاقی بخیر

عاشقی تنها گناهم بود و نیست


+نوشته شده در سه شنبه 89/11/5ساعت 3:47 عصرتوسط مولود | نظرات ()
طبقه بندی: ()