سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پرنده یی که پرید

  پرنده یی که پرید 

 به جز غم تو که با جان من همآغوشست
مرا صدای تو هر صبح و شام در گوشست
چراغ خانه ی چشم منی نمی دانی

 
که بی تو چشم من و صحن خانه خاموشست
قسم به زلف سیاهت چنان پریشانم

 که هر چه غیر تو از خاطرم فراموشست

ز چشمم ای گل مهتاب خفته در پس ابر
چو ماه رفتی و شب های من سیه پوشست

هزار شکر که گر غایبی ز دیده ی ما

غم فراق تو با اشک من همآغوشست

پرنده یی که غزلخوان باغ بود پرید

کنون ز داغ عمش باغ سینه گل جوشست

+نوشته شده در جمعه 89/9/26ساعت 1:40 عصرتوسط مولود | نظرات ()
طبقه بندی: ()